-
سلام
دوس ندارم مقدمه بذارم
فقط اسپم ممنوع
میتونین درباره جملات هم بحث کنین
و اینکه لطفا شعر یا متن هایی که فکر میکنین قشنگه رو بنویسین
ممنون از همتون...
راستی تا یادم نرفته این تاپیک میتونه به درک ادبیتونم توی تست های قرابت کمک کنه
ولی در کل جنبه سرگرمی داره نه درسی!
موفق باشین -
اسفند عین پنجشنبه هاست که همیشه صد بار قشنگ تر از جمعه هاست.
اصلا از همون شروعش قشنگه.
حس بوی بهار از پشت پنجره
و آفتاب گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه.
شورِ قشنگ چهارشنبه سوری.
اسفند یعني یک سال دیگه،
یعنی یه شانس دیگه.خوش اومدي بهترین ماه ...
#p.sH -
جا گذاشتمت
در لباسِ زنی كه در كافه
خرمایيِ چشمهایش را
در استكانِ چاییام حل كرد
دیگر به كافه نمیروم
و دیگر چای نمینوشم
ولی تمامِ خرمایيِ رطبها را
زیر زبانم به حرف میكشم...
من ذوقِ دوباره بوسیدنِ توام
تا نگاه میكنی و من
غرقِ خیالی دوبارهام
#متن زیبا از علرضا رضایی
#P.sH -
دوستت دارم ؛
از مقدس ترین کلام هاست
اما
برای شوم ترین اهدافاستفاده می شود...
-
این متن فوق العاده هستش
اگه یکی اومد تو زندگی تون ؛که دیدین باعث شده بیشتر حواستون به خودتون باشه، بیشتر بخندین، بیشتر به علاقه هاتون برسین و در کل بیشتر خودتونو دوست داشته باشین، میتونید از عشقی که خودتون به اون دارید و اون به شما داره مطمئن باشین.
ولی اگه کسی اومد تو زندگی تون که توو بودنش مدام حالتونو میگیره، و یا حتی بودنش خوبه اما یه ساعت که نیست بلد نیستین خودتونو دوست داشته باشین، راحتتون کنم، اون عشق به درد شما نمی خوره. یعنی عشق نیست اصلا. بردگیه. -
دانه بامبو؛
۵ سال زیر خاک می ماند
و رشدش دیده نمی شود.
اما در سال پنجم،
۲۵ متر رشد می کند.
کمی صبور باشیم،
موفقیت
در همین نزدیکی هاست...! -
حتما بخونینش: یاد باد آنکه سرکوی تواَم منزل بود
یعنی آن منزل خوبی که در آن ساحل بوددر دلم بود که با دوست نباشم هرگز
چه کنم دختر همسایه ی ما خوشگل بودبعد یک عمر که می خواست به من سر بزند
از بد بخت من آن شب پدرم منزل بوددوش با یاد حریفان به خرابات شدم
گرچه شب وارد آنجا شدنم مشکل بوددیدم او را که نمی دیدم اگر، بهتر بود
با سر و روی بدی داخل مجلس ول بودحافظا خانم ((فعلا نمیدونم)):دی
که گل سر سبد شعر به هر محفل بودگرچه اشعار پر از مسئله و ناقص داشت
لیک در آنچه که می خواست دلم کامل بود! -
یﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ می ﮔﻔﺖ :
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ، ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻭ ﻧﺎﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ؛ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﺮﺍﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ .. ﺑﻌﯿﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﺮﮔﻪ ﻧﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﺯ ﺗﻄﺎﺑﻖ ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻟﯿﺴﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻢ. ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ 17/5 ﮔﺮﻓﺖ ...
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻤﺘﺮ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻡ 15 ﮔﺮﻓﺖ.
ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ؛ ﺑﺎ ﻟﯿﺴﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺗﻄﺎﺑﻖ ﺩﺍﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ " ﮐﻠﯿﺪ" ﺁﺯﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻡ.
ﺁﺭﯼ ! ﺍﻏﻠﺐ ﻣﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﮔﯿﺮ ﺗﺮﯾﻢ ﺗﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻭ ﺑﻌﻀﻰ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺼﺤﻴﺢ ﻛﻨﻴﻢ ﻣﻴﺒﻴﻨﻴﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ خوبی ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ.