-
گلنار
چه قد خوب بودحرفات :))
راستش منم بعد از این اتفاقات اخیر خیلی سردرگم شدم، ساعتها نشستم و فکر کردم که چرا ما باید اینقدر خودمونو نالایق بدونیم، برای لحظات شاد برای خنده برای امید، عشق، خوشبختی و خیلی چیزای دیگه....
گاهی اوقات یه سری از پست ها رو که میخونم با خودم میگم یه پیر مرد نود ساله هم نمیتونه تا این حد نا امید باشه از گذران زندگی و آینده ش
نمیدونم چه قدر با خودمون میشینیمو به آرامشمون فکر میکنیم، به لحظات قشنگی که میتونیم برای خودمون رقم بزنیم، یا چه قدر رویا میبافیمو چه قدر به محقق کردنشون فکر میکنیم....
من اصلا ادعایی ندارم که خودم اینکارارو به بهترین شکل انجام میدم، اما حداقل میتونم ده سال دیگه با جرئت بایستمو بگم، برای آرامشم تلاش کردم، برای لطافت خاطرم زمان صرف کردم، برای شادیام برنامه چیدم....
فقط میتونم بگم دیدن این چیزا تو این سن نوید اتفاقات خوبی رو نمیده،
غم، خشونت، سیاهی، پلیدی، بد اخلاقی، خشم، اخم و همه ی چیزایی که هم خانواده هستن با اینا، هیچ وقت سرانجام قشنگی نداشتن، هیچ وقت منجر به موفقیت نشدن، منجر به راحتی روح و سلامت جسم نشدن، هیچ وقت لحظات قشنگی رو برامون رقم نزدن
نمیدونم واقعا بقیه چه قدر به این موضوع فکر میکنن و براش برنامه میریزن، اما مهمترین چیزی که میتونم بگم اینه که، اینقدر نسبت به این مسائل بی تفاوت نباشید، هر اندوهی هر غمی هر خشمی، تبدیل به یه ضربه ی محکم میشه و بخش بزرگی از ذهنمون رو به غارت میبره...
توی وضعیت الانمون سوژه برای غصه و بغض و گریه و آه و ناله بسیار زیاده که گاها به اجبار درگیرشونیم، کاش حداقل خودمون خودمونو اینقدر آزار ندیم و با روانمون نجنگیم و این بار رو سنگین ترش نکنیم...
من همیشه میگم ما نسبت به آدمایی که باهاشون در ارتباطیم مسئولیم، به این فکر کنیم که نه تنها با این افکار و با این روحیه، چه قدر به آرامش و حالِ خوبِ اطرافیانمون تجاوز میکنیم، چه کارها که با این وجودِ پاک ولی مخدوش خودمون نمیکنیم که بیشتر از همه باهامون در ارتباطه...
علت این خداحافظی های ناگهانی رو نمیدونم، ولی خب قطعا دلایل محکمی پشتشه، امیدوارم خدا کلی عشق و شادی و سلامتی و محبت و تازگی بریزه تو وجودمون تا از شر این کالبدِ سیاهی که از غم و ناراحتی برای خودمون درست کردیم زودتر راحت بشیم -
یه سخنرانی توی TED دیدم.میگفت اهدافتون رو به کسی نگید چون وقتی به زبان میارید دیگران تحسینتون میکنن ذهن فکر میکنه اتفاق افتاده و تموم شده.تو ازمایش هاشون کسایی که از اهدافشون صحبت نمیکردن موفق بودن و بقیه نصفه کاره رها کرده بودن.گفتم شاید واستون جالب باشه.
-
کاش میتوانستم جلوی فکر کردنم را بگیرم! سعی میکنم. موفق میشوم، انگار کله ام پر از دود میشود، و باز از سر گرفته میشود،
"دود. فکر نکنم. نمیخواهم فکر کنم.
فکر میکنم که نمیخواهم فکر کنم. نباید به این فکر کنم که نمیخواهم فکر کنم. چون این هم باز یک جور فکر است."
پس هیچوقت تمامی ندارد؟!تهوع
| #ژان_پل_سارتر | -
سندروم اردک چیست؟
در این نوشته قصد داریم در مورد سندروم اردک با شما صحبت کنیم ، شاید شما یا اطرافیانتان نشانه هایی از آن را دارا باشید!
اصطلاح سندروم اردک توسط پژوهشگران دانشگاه استنفورد بعد از بررسی پست های مجازی چند دانشجو که خودکشی کرده بودند ابداع شد.
اگر به شنا کردن اردک در آب توجه کنیم ما تنها قسمتی از بدن او را می بینیم که به آرامی بر روی آب درحال حرکت است، درحالی که متوجه تقلای این اردک که با تلاش پاهای خود را تکان می دهد تا حرکت کند، نمی شویم.
دانشجویانی هم که خودکشی کرده بودند تصاویری شاد یا نقل قول هایی امید بخش از خود منتشر کرده بودند که به ظاهر نشان می داد آنان بسیار شاد و خوشبخت هستند در صورتی که خارج از شبکه های مجازی و در دنیای واقعی با مشکلات روحی زیاد دست و پنجه نرم می کردند.در واقع مبتلایان به « سندرم اردک» کسانی هستند که تلاش می کنند همواره تصویری شاد و خوشبخت از خود در فضای مجازی نشان دهند در صورتی که در دنیای واقعی با مشکلات زیادی مواجه هستند.
اگر کمی به فضای مجازی دقت کنید متوجه میشوید که متاسفانه افراد زیادی در آن مبتلا به سندروم اردک هستند که به صورت افراطی سعی در شاد نشان دادن خودشان و عکس یا فیلم گذاشتن از خوش گذرانی هایشان هستند و این تصویری دور از واقعیت را به افراد نشان میدهد که تبعات روانی و اجتماعی منفی برای جامعه به همراه دارد.
-
حال همه این روزها بد است ...
محمود دولتآبادی، داستاننویس شناخته شده : «این روزها حال و احوال هیچکس خوب نیست. فرقی نمیکند که در جامعه چه موقعیتی داشته باشیم یا تا چه اندازه وضع مالی مان خوب باشد؛ یک غم فراگیر دامن همه ما را گرفته و رها نمیکند.»