-
ای دل پاره پارهام دیدن او است چارهام
او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکنای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو
گر نه سماع بارهای دست به نای جان مکننفخ نفخت کردهای در همه دردمیدهای
چون دم توست جان نی بینی ما فغان مکنکار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکنناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو
گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن
مولانا -
لب های سرخ و طره ی افشان که جای خود
دنیا غزل نداشت اگر دختری نبود...
روز دختر مبارک -
در شب کوچک من
دلهره و ویرانیست
گوش کن
وزش ظلمت را میشنوی ؟
من غریبانه به این خوشبختی مینگرمفروغ فرخزاد
-
این تن خسته ز جان تا به لبش راهی نیست
شهریار -
تا نظر میکنی از پیش نظر خواهم رفت
گر نرفتم ز درت شام ، سحر خواهم رفت
نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت
نیست بازآمدنم باز اگر خواهم رفت -
فراق از عمر من می کاهد ای نامهربان رحمی
خدارا، از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید#مهدی_اخوان_ثالث
-
ای بشر!
از چه گمان کردی ک دنیا مال توست،
ورنه پنداری ک هر ساعت اجل دنبال توست،هرچه خوردی مال مور،هرچه هستی مال گور،
هرچه داری مال وارث،هرچه کردی مال توست -
حدیث چشم مگو با جماعت کوران
مولانا
-
از عکس تو و بغض
همین قدر بگویم :" دردا ...
که چه شب ها ...
که چه شب ها ...
که چه شب ها ... "#حامد_عسکری
-
از عکس تو و بغض
همین قدر بگویم :" دردا ...
که چه شب ها ...
که چه شب ها ...
که چه شب ها ... "#حامد_عسکری
-
چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست
چون هست بهرچه هست نقصان و شکست
انگار که هرچه هست در عالم نیست
پندار که هرچه نیست در عالم هست«خیام»