KOSAR.ab مرسی
mahan hosein poor
دیدگاهها
-
-
KOSAR.ab بن نداره؟یه بنده خدایی یادمه شمارشو گذاشته بود برای به چنین چیزی بنش کردن.
-
KOSAR.ab کجا تیکت بزنم؟چه مدرکی بخوام؟
-
بچه ها جایی(سایتی چیزی) میشناسید که بتونم کتاب های کنکوریمو بدم به کسایی که نیاز دارن؟ترجیحا تو شهر خودم باشه
-
سلام این شماره مشاور من بود : ۰۱۳۳۳۳۳۱۴۴۰.شنبه تا چهار شنبه از ساعت ۳ بعد از ظهر به بعد کلینیکشون برای تماس بازه.بیشتر برام مشاور روانی بود تا تحصیلی ولی خب قطعا از لحاظ تحصیلی هم کمک کرد
-
پزشکی تعهدی گیلان
-
سلام
من تقریبا تمام درس های دیپلمم که روی کنکور تاثیر داره رو 19 شدم. همه ی دروس 19 حدوده چه ترازی میده؟به من 9038 داده -
Rhl به mrna های زیادی نیاز داریم تا انزیم های زیادی ساخته بشن.پس از روی اون ژن چندین بار رونویسی میشه.به طور کلی
-
@Rahman-Atafat تچ. برام جای سوال بود چرا سوال های زیست بی جواب میمونه..یا کلا دیر تر جواب داده میشه.
-
ma.a این باغ من آن خان من این آن من آن آن من
ای هر منت هفتاد من اکنون کهی از تو فزون -
Rhl تقریبا.بیا به چند چیز بیشتر توجه کنیم.1 اینکه باکتری تقسیم میشه نه تجزیه.2 اینکه تعداد دفعات رونویسی از روی اون 3 ژن باید عدد بزرگی باشه.چون انرژی برای باکتری خیلی مهمه.و مادام العمری که لاکتوز هست به همون نسبت ساخته میشه.این جمله اخرم بر این مبنا هست که ساخته شدن یه نشدن اون انزیم ها بودن یا نبودن مهار کننده هست.و اگر نباشه طبق کتاب درسی ساز کار دیگه ای در نظر نگرفتم.
-
سلام.اگر تستی بگه فقط یک بار رونویسی میشه به احتمال زیاد غلطه.اصلا منطقی نیست.در ابعاد مولکولی اعداد عجیب و غریب بزرگن.ولی خب با جمله ی "می تواند"مشکلی ندارم.و اینکه باکتری هر 20 دقیقه تجزیه میشه.یکم قیاس در سوال دومت عجیبه.ولی به فرض ممکن اگر محیط 2 بار تغییر کنه از نظر وجود لاکتوز.اگر انزیم ها کافی باشند.تجزیه میکنن و لاکتوز نمیرسه که بره بچسبه به مهار کننده.انزیم ممکنه باقی بمونه با ممکنه در طول زمان از بین بره.
خودم ترجیح میدم جواب این سبک سوالام رو پیگیر نشم خیلی حالت های ریز و بعیدی هستن.چند ماه پیش که تازه شروع کردم به تست زیست زدن تمام ابهام هام از همین سبک بودن که دیدم اصلا طراح بهش علاقه نداره.حالا امیدوارم کس دیگه ای جواب بهتری داشته باشه.والسلام -
@Ozan-hs
چشم گریانم ز اشک خویش سودی برنداشتتا مرا یاد است هرگز این صدف گوهر نداشت
-
@Tyler-Durden بنظرم با این نظرم یکم حافظو عصبی میکنم ولی.کسی که گندشو پنهان میزنه رو ترجیح میدم به کسی که اشکارا گند میزنه البته در مساعل اجتماعی و نه شخصی.برای همین هم بهش گفت فاحشه.فاحش یعنی اشکار.کسی که اشکارا گناهی رو مرتکب میشه.صد البته یک مشکل بوجود میاد که فیلا ایده ای برای راه حل فرضیش ندارم.اونم اینه که اگر یک نفر عقایدش رو بگه ولو اگر غلط باشه.یه نفر بالاخره پیدا میشه که اشتباه حرفش رو بهش بگه و اینطوره میتونه اصلاح بشه.ولی اگر ما ازادی بیان رو بگیریم یهو یه عالمه شبه ی علمی و اخلاقی بوجود میاد و این تا حد زیادی تقصیر کسی هست که مانع کلام شد.البته باز یه مورد پیش میاد که چی میشه اگر اون یه نفری که ما دهانش رو بستیم باعث انحراف بقیه بشه؟اینجا باید گفت که 1 وای به حال جامعه ای که کسی نیست که جواب اون یه نفر ر. بده.2 وای به حال کسی که نمیتونه منطقی حرف بزنه و برای همین خفه میکنه.3 وای به حال عقیده ای که نشه با منطق اثباتش کرد.ولی خب برای مثال ممکنه اون طرز فکر عقاید کالت طور(cult)باشه که بقیه رو وادار به اسیب به خودشون میکنه و باید جلوش گرفته بشه.یا اینکه کسی باشه که برای مثال ظلمی کنه به دیگران و بعد بیاد با شادی جولان بده و از حال خوبی که ظلم کردن بهش داده تعریف کنه که باید جلوی این همه گرفته بشه.جفتشون با منطق حل نمیشن.برای مثال همون فاحشگی میتونه ظلم باشه.ولی خب.اگر ما در موقعیت اون زندگی میکردیم چه طور میشدیم؟گرچه این طرز فکر دلسوزانه لازمه.امام صادق یه جمله داره "اگر کسی را بخاطر گناهش قضاوت کنید نمیمیرد مگر اینکه خودتان به ان گناه دچار شوید".پس نتیجه ی اخلاقیش میشه که:اگرکسی گناهی کرد برخورد کنید چون اگر نکنید ممکنه خودتون رو به اتش بکشه.ولی قضاوت نکنید و سرکوفت نزنید و نسبت به اون فرد با حرص رفتار نکنید.چون ممکن بود خودتون هم به گناهش دچار شید.
چقدر پراکنده و بی ربط کلی چیز رو به هم ربط دادم :|
مثل اون داستانی که حضرت علی شمشیرش رو انداخت
گفت بر من تیغ تیز افراشتی/از چه افکندی مرا بگذاشتی/گفت من تیغ از پی حق میزنم/بنده ی حقم نه مامور تنم
با اینکه اون فرد گناه کار بود.ولی اگر حضرت علی بخاطر خشم جونش رو میگرفت گناه کرده بود.یعنی فرد لایق مرگ بود ولی اگر با خشم حضرت علی کشته میشد حضرت علی خطاکار بود.چون برای گناهش کشته نشده بود.حالا خودت یه طوری ربطش بده دیگه xd -
وقتی یه سر به متن های قدیمیمون میزنیم میبینیم داستان ریا قدیمی تر از این حرف هاست
گفتی از حافظ ما بوی ریا میآید/آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی
خیلی جالب میگه.و چقدر ممکنه حرفش شبه اور باشه مثل اون یکی بیت که میگه :
مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب/چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
حافظ در این بیت خودش رو ریاکار معرفی نکرد!بلکه میگه آفرین بر تو ای باد که خوب فهمیدی که کی ریاکاره.یعنی مدعی یا همون کسی که حافظ رو ریاکار خوند وقتی دهانش رو باز کرد بوی ریا همه جا رو گرفت! یا اینکه داره تیکه میندازه به باد و منظورش اینه که اگه من بین 5 تا ادم بایستم و بوی ریا از جمع ما بیاد اون بو از کی هست؟باد پخشش میکنه و نمیشه متوجهش شد !
در بیت دوم هم حافظ خودش رو ریاکار معرفی کرد انگار میگه منم گناه میکنم.و این رو قبول دارم و در 4 تا اسمی که در بیت میبرم اسم خودمم میارم.چون اگر خودش رو گناهکار بدونه جایه اصلاح و تزکیه هست.ولی اگر در جلد معصومیت فرو بره اگر هم گناهی کنه به نام خودش نمی نویسه و چه بسیار ما چنین شخصیت هایی رو در زندگی میبینیم و حتی در قران این داستان بی ربط نیست .
خدا به او فرمود: چه چیز تو را مانع از سجده (آدم) شد که چون تو را امر کردم نافرمانی کردی؟ پاسخ داد که من از او بهترم، که مرا از آتش و او را از خاک آفریدهای.
اگر خدا همه چیز رو میدونه پس چرا از شیطان پرسید چرا سجده نکردی؟"قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا"گفتند: خدایا، ما بر خویش ستم کردیم
خدا این جواب رو ازش میخواست .این پاسخ رو ادم و حوا بعد از خوردن سیب ممنوعه معروف دادند و بعد بخشیده شدن البته نه برای گناه بلکه برای فراموشی!که خودش بحث مفصلی داره.بگذریم.
اخرین فرصت نجات شیطان همین پرسش خدا بود.بهش فرصت داد که گندش رو جمع کنه
شاید بتونیم بگیم این حتی تداعی گر" يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه" هم هست!
و این گله ی همه شعرای ماست:برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرقفام را/بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را
از سعدی
روی همگان چونکه به محراب ریا بود/من پشت برین روی و ریا کردم و رفتم
پای دلم از هر هوسی سلسلهای داشت/از پای دل آن سلسله وا کردم و ر فتم
دور شو از بـرم ای واعظ و بیهـــوده مگوی/من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
باز هم از حافظ.و چقدر این بیت قشنگه
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست/در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
میگن نادانی عذر نادانه(البته "عذر ابله را نمیشاید شنید"!هیچ اکراهی نیست که بد و بیراه به ما میگه که " تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی".اگر میدونست به قول شاعر در پی زنجیر ما میدویدند:
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است/عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
فک کنم یه فیلمی بود طرف میتونست در خواب در زمان سفر کنه.بعد میرفت توی مسافر خونه ها مینشست کنار مردم گوش میداد چی میگن.در زمان خودش رفت تو مسافر خونه.شنید مردم میگن وااای چقدر مردم دروغگو شدن.بد شدن.قدیم خیلی بهتر بود.اینم میره صد سال قبل تو یه مسافر خونه ای.باز میشینه گوش میده.باز مردم میگن چقدر دروغ و ریا زیاد قدیم خیلی بهتر بود.اینم انقدر در پی این قدیمی که این ها از بهتر بودنش میگن رفت عقب به جای رسید که ادم ها حتی نمیتونستن کنار هم بشینن و حرف بزنن.درواقع این بهتر بودنه که در قدیم دنبالشن احتمالا زاده ی فکر خودشونه و فقط در طی زمان دیدشون به دنیا عوض شده.ریاکار همیشه بود.دروغ گو هم همیشه بود.خیانتکار ها هر روز ممکنه در خیابان کنار ما راه برن.مهم اینه که ما دامنمون رو الوده نکنیم.وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ از ناپاکی به کلی دوری گزین. -
بسم الله الرحمان الرحیم
بشنوید ای دوستان این داستان/خود حقیقت نقد حال ماست آن
در این 18 سال زندگیم کمتر کسی رو بین اطرافیانم دیدم که علاقه ای به ادبیات فارسی داشته باشه و برای رفیقام هم از زنگ انشا و متن پروفایل فراتر نبود.پس من تو خیال خودم برای خودم از شعر شاعر یا متن ادبی ای که میخوندم حرف میزدم.و میدونیم که لذت به تنهایی حاصل نمیشه(شده در حال دیدن یه فیلم طنز باشید و بخندید بعد سریع نگاه کنید ببینید کسی که با شما داره فیلم میبینه داره میخنده یا نه؟).چند بار شده یه فیلم خوب ببینید و سریع بخواید واسه یکی تعریفش کنید(که البته اسپویل کار بدی هست).همین حس بعد از خوندن یه کتاب باحال یا حتی یک شعر خوب هم به من دست میده و نه تنها دوست دارم ازش حرف بزنم بلکه لذت میبرم اگر کسی دیگه ای هم از اون لذت ببره.یا ببینم کس دیگری چیز هایی که من دوست دارم رو میپسنده
(دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش اید در نوعی دیگر)
پس برداشتتون از شعری/متنی ادبی/یک فیلم و توصیف کردن احساس عجیب یا علتی که باعث میشه اون بیت یا... رو دوست داشته باشید یا حرفی و سخنی راجب هنرمندی (مثلا من میتونیم به درازای 4 تیر برق هندونه بزارم زیر بغل فردوسی و بگم که کاری که کرده چقدر فراتر از ارزشی است که خیلیامون روش میزاریم یا حداقل من میزاشتم) یا حتی مفهومی که از رفتار شخصی خیالی یا واقعی یاد گرفتید رو بنویسید.خلاصه هرچی
فقط چند مورد رو ذکر کنم.ما نه دانشمندیم نه تحصیل کرده زبان و ادبیات فارسی و نه فیلم شناس و ..فقط دوست داریم واسه بقیه هم تعریف چیزی که دیدیم شنیدیم یا خواندیم رو. پس :
1.نقد بد نیست ولی بدونید به تعداد حرف های یک بیت یا ثانیه های یک فیلم میتونه برداشت های متفاوتی از اون باشه.ولی اگر خواستید نظر بدید. مبرهن هست که هرکس احساس و برداشت خودش رو باید بگه یا برداشتی که شنیده و خیلی پسندیده و دوست داره تعریف کنه
2.اسم اتاپیک رو قلمدان گذاشتم که این مفهوم رو برسونه که دست به قلم شید(یا همون دست به کیبورد)3.کمی اینجا نوشتن برای من بهتر از باقی تفریحاتمه.اگر دانش آموزید و در حال حاضر باید در حال انجام کار دیگه باشید.اینجا جای شما نیست.مثل گم شدن در سایه ی نور خورشیده.
4.البته تاپیکی برای به اشتراک گذاشت شعر مورد علاقتون هست که میرید و بیتی یا .. که دوست دارید رو میفرستید.ولی توضیح دادن اسپم محسوب میشه به گمانم.الله علم :
https://forum.alaatv.com/topic/3909/شعردانه/2
والسلام -
@M-Tina برای من هم هست.حالا بزار من هم یکی بفرستم که منفی در منفی مثبت شه.من 2 هفته پیش واسه ازمون 18 خیلی خوندم و واقعا ترکوندم.هدفگذاریم تو خونه برای همه ی درسام جز درس ریاضی 80 بود و انقدر به نظر خودم تسلطم بالا بود که زیست رو واسه درصد 90 رفتم!ولی تراز شد 5600.هاها خیلی ضد حالا بود.مثل اینکه احساسم مثب همیشه بر منطقم چربید و اینکه میدونستم باید همون روش خوندن رو دوباره تکرار کنم.ولی نکردم.ولی جفتمون باید بدونیم که دور هم باشه باز هم ما پا برای رسیدن بهش رو داریم.البته حواسم هست با حرفم باعث نشم که پایه دهم بودنت برات سراب زمان ایجاد کنه پس بهش اشاره ای نکردم.راه طولانیه! و اینکه دیگه نمی ترسیم که 6000 بمونه یا نمونه.بترسیم از اینکه میخونیم یا نمیخونیم.اون بالاخره خودش رشد میکنه اگر آبش بدی!موفق باشی
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
کمک کن بی تفاوت نگذر😪
نتایج نهایی کنکور اعلام شد
تراز معدل
تنظیم بیان ژن
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
" مشاعره "
تنظیم بیان ژن
تنظیم بیان ژن
♥شعردانه♥
قلمدان
قلمدان
قلمدان
نمیدونم چجوری میشه