فوبیا از جونور، حتی یه …
-
kosar.ab در فوبیا از جونور، حتی یه … گفته است:
زنگ زدم آتش نشانی…
ابتدایی بودم داشتم تکالیف زبانم رو مینوشتم بعد در باز بود و داشتم از روز گرم تابستونیم لذت میبردم
یه پرنده اومد تو
با گریه زنگ زدم مادرم خیلی ناواضحه گفتم رفت تو اتاق رو تخته درم قفل کردم بیااااا
مادرم بنده خدا دربست گرفته بود
کلی دعوام کرداااا
نشنیده بود که گفتم یه پرنده است
و برای یه پرنده انقدر کلی بازی دراوردم -
https://forum.alaatv.com/post/3295762
و منی که حتی از گنجشک هم می ترسم ... -
یه چیزی بگم نخندین
بگم ؟ نگم ؟
آیگووو بگم
آقا من به دکتر فوبیا دارم
یعنی به دکتر رفتن فوبیا ندارما
کلا هر کی که شغلش دکتر باشه ازش میترسم
از بچگی هم همین بوده فک کنم چون اتفاق بدی برام افتاده اینجوری شدم
تازه چون کم خونی دارم زود قش میکنم یعنی اینجوریه تا دکتر میبینم مضطرب میشم احتمال اینکه از حال برم خیلی زیاد میشه
کلا زندگی سختی دارم برین خداتونو شکر کنین چنین فوبیایی ندارین
اگه نتیجه گرفتین به منم بگین شاید یه تراپیست رفتم 🥺