چیکار کنم خودمو دست کم نگیرم..؟
-
سلام، چه راهی پیشنهاد میدید اعتماد به نفسم بره بالا، من استرس ندارم، درسمم میخونم و از مهر مطابق قلمچی شروع کردم، شاید ترازم باب میل نباشه ولی پیشرفتم خوبه…
هر از گاهی میام یه لیست مینویسم برای آرامش ذهنم…
که کدوم مباحثو خوندم کدومارو نخوندم…
لیست که نوشته شد میبینم خیلی چیزارو تو نخونده ها قرار دادم( درصورتی که براشون وقت گذاشتم)….
مثلا حرکت شناسی ای ک ۶۰/۷۰ درصد ت قلم زدم جز نخونده ها قرار دادم… و این باعث میشه همش احساس صفر بودن کنم
نمیدونم این حسو دارین یا نه…و یه مشکل دیگه ای که سر آزمون دادن دارم، اینه که به خودم و حسم و علمم اعتماد ندارم، یعنی یه تستو شاید درست بزنم ولی نمیزنم🥲🥲
@بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
-
متاسفانه یا خوشبختانه هممون کلی دلیل داریم که اعتماد به نفسمون پایین اومده باشه…
ولی کی به فکره؟ کی براش مهمه چه حسی داریم؟ کی اهمیت میده بعد از کنکور، کنکور قراره چه تاثیری رو شخصیت و شکل زندگی ما بذاره؟!
یا کسی نیست یا تعداد این افراد تو زندگیمون به اندازه انگشتای یکی از دستامونم نمیشه، یا اینکه کسی که براش مهمه یه زخم خورده مثه خودمونه!!
بعد حالا یه سریا میگن دیگه وقت تراپیسته…ولی میدونید اینکه اعتماد به نفس سرکوب شدمون چجوری برگرده و بالا بره یه فرمول ثابت داره.
فک میکنید وقتی میرید میشینید جلوی تراپیست و از خودتون میگید، دارید چیکار میکنی؟ دارید کمک میکنید تراپیست شمارو بشناسه!! حالا اگه گوش خودتم موقعی که حرف میزنی به کار بندازی، زندگی و اتفاقات توش برات مرور میشه. بعد از جلسه هم بهت میگه حتما به صحبتای این جلسه فکر کن. بعد ممکنه تو مسیر خونه همش به حرفای خودت و مشاور فک کنی…
و حس کنید آرومید، حس کنید یه چیزی انگار واقعا فرق کرده.
هی چند جلسه این روند جلو میره تا جایی که انقد از خودت میگی که اتفاقات توی زندگیت رو میپذیری!!!انقد از حسای مختلفت حرف میزنید، که اونارو به رسمیت میشناسید!! انقدر از علایقتون میگید که دیگه حس سرکوبگریت نسبت بهشون از بین میره! انقد از نقاط قوت و ضعفت تو چیزای مختلف میگی که قبولشون میکنی.
و همین پذیرش خودت باعث میشه اعتماد به نفس سرکوب شدت برگرده. باید یاد بگیری خودتو بپذیری و همین برای گذر از سختی های زندگیت مثه کنکور کمکت میکنه.
در مورد درس و کنکورم جای انکار نقاط ضعفت، فقط بپذیرشون!!
مثلا من قبول کرده بودم که تو فیزیک نسبت به بقیه درسا ضعیف تر بودم و باید بیشتر براشون تایم میذاشتم، قبول کرده بودم که یه منبع خیلی برام سنگین بود، قبول کرده بودم که وقت کلاس رفتن برای همه درسارو ندارم، قبول کرده بودم که وقتی سر یه کلاس نمیرم و معلم نمره نمیده بهم حق داره و نباید ناراحت بشم، قبول کرده بودم که از پدرم تا یه حدی میتونم انتظار داشته باشم و قبول کرده بودم که ضعفم تو یه چیز باعث نمیشه تو همه چیز بد باشم.خلاصه که خودتونو همونجوری که هستین بپذیرید البته که این باعث نمیشه همیشه همه چی براتون ایده ال باشه و خوب پیش بره، ولی خیلی از روزا هستن که ما باید سخت تلاش کنیم و چه بهتر که یاد بگیریم بخاطر روزای سخت خودمونو زیر سوال نبریم.
ببخشید یکم توضیحات زیاده ولی بادقت بخونید
•بخش اول -
تو بخش دوم درمورد #مثبت_نگری صحبت کنیم
درس خوندن با ذهن مثبت نگر کجا و درس خوندن با ذهنی که مدام برات فکر منفی میبافه کجا
میخوام بهت یاد بدم چطور مثبت نگر باشی و از شر افکار منفی خلاص شیبرای اینکه مثبت نگر باشیم باید به افکار منفی که مدام خواسته و ناخواسته وارد ذهنمون میشن غلبه کنیمچون بها دادن یا ندادن به این افکار کاملا دست خودمونه
حالا میخوام چندتا راهکار بهتون بدم🥰۱.سعی کنین این افکار مزاحم که همون نشخوارهای ذهنتون هست رو در قدم اول بشناسین و متوجه ورودشون به ذهن بشین و در قدم دوم قدرتش رو بگیرین و به خاطر اومدنش ازش تشکر کنین حالا این یعنی چی
خب براتون با یه مثال توضیح میدم ،مثلا یه فکری اومده تو ذهنتون که من تو این درس ضعیفم و یاد نمیگیرم
حالا که این فکر رو شناختین،از ذهنتون تشکر کنین که شما رو آگاه کرده و اینقدر مهم بودین که این ایراد رو بهتون گفته و حالا ببینین که آیا این فکر برامون کارآمد هست یا نه
مثلا اگه واقعا میدونین که روش مطالعه تون درست هست نیازی نیست که به این فکر توجه کنین ولی اگه میبینین یه جای کار میلنگه حتما یه مشکلی وجود داره که همچین فکری سراغتون اومده پس از یک فکر مزاحم ابزاری برای شناخت بیشتر،بهتر کردن و پیشرفت کردن خودتون بسازین۲.با افرادی که همش انرژی منفی میدن و از زندگی و شرایط شاکی هستن کمتر معاشرت کنین و حتی بهتره در سال کنکور اصلا با این افراد رفت وامد نکنین
۳..خودتون رو با دیگران مقایسه نکنینچون شما روزهای پشت سر افراد موفق و عرق ریختن ها و تلاش کردن هاشون رو نمیبینین و فقط صدای کف زدن موفقیت شون رو میشنوین پس خودتون رو سرزنش نکنین و با توجه به شرایطی که دارین منطقی برنامه ریزی کنین
تو کورس مسابقه چشم اسب ها رو میبندن چون اگه بقیه اسب ها رو ببینن جوگیر میشن و از مسیر مسابقه خارج میشن پس اجازه نده کسی یا چیزی تو رو از مسیر اصلیت دور بکنه و سعی کن همه پتانسیل خودت رو برای رسیدن به هدفت بذاری اینطوری دیگه بعدا حسرت گذشته رو نمیخوری🥰
و اینم یادت باشه که درخشش هیچ ستاره ای از درخشش ستاره کناریش چیزی کم نمیکنهپس مطمئن باش تو هم روزی به اون هدف قشنگت میرسی۴.شکرگزار باشین
یعنی بخاطر چیزهایی که دارین و بدست اوردین خدارو شکر کنین🥰
فکر نکنین که همه چیز توی قله هست بلکه همه چیز توی دامنه ست پس بخاطر چیزهایی که الان دارین و افرادی که کنارتون هستن و ازتون حمایت میکنن شکرگزار باشین
اینو بدونین که خوشحالی یه امر درونی هست وخوشحالی رو فقط زمان رسیدن به خواسته هاتون نبینین بلکه بخاطر همین تلاش هایی که برای رسیدن به ارزوهاتون میکنین هم خوشحال باشین۵.از کلمات منفی در صحبت هاتون کمتر استفاده کنین🫠
هر آنچه به زبان میارین دارای انرژی هست
پس از قدرت کلام به هیچ وجه غافل نشین
و اما بریم برای ادامه۶.به خودتون و توانایی هاتون باور داشته باشین و بدونین رسیدن به اهدافتون دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره
حالا هرچقدر با یه تلاش درست به این توانایی ها جهت بدین،زودتر به اهدافتون میرسین۷.سعی کنین بدون حاشیه به درس خوندنتون ادامه بدین و دنبال جور کردن بهانه برای فرار از درس خوندن نباشین
فکر کردن به گذشته و تایم های از دست رفته و "ای کاش ها" بیشتر تایم تون رو میگیره پس حواستون به همین تایمی که الان دارین باشه
از همین لحظه ای که الان دارین نهایت استفاده رو بکنین و سعی کنین قدر لحظاتتون بدونین و واسه ثانیه هایی که مونده برنامه ریزی کنین۸.یه برگه همیشه وقتی دارین مطالعه میکنین کنار دستتون باشه تا فکر هایی رو که به ذهنتون میاد در اون یادداشت کنین
یعنی از کاغذ ذهنتون به کاغذ واقعی بیارین
حتی شده در حد نوشتن موضوع اون فکر هم کفایت میکنه چون سرعت نوشتن بیشتر از فکر کردنه و وقتی مینویسی ذهنت مجبور میشه سرعت فک کردنت رو ببره بالا و تایم کمتری ازت گرفته بشه و بعد در تایم استراحتت یا آخر شب میای سراغ اون برگه تا ببینی آیا افکاری که حین درس خوندن سراغت میومد ارزش فکر کردن داره و در راه رسیدن به هدفت بهت کمک میکنه یا نه۹.از اطرافیان انتظار زیادی نداشته باشینچون این انتظارات بیشتر به خودتون فشار میاره و شما رو اذیت میکنه.در عوض بیشتر روی درس و اهداف تون تمرکز کنین
۱۰.هر توانایی که ما داریم یه مسیر عصبی تو ذهنمون داره و هرچه قطورتر باشه یعنی شما اون کارو ماهرانه تر انجام میدین
مسیر عصبی قابل شکل گیریه و میتونه تشکیل بشه پس اگه همش نگران ضعف هاتون هستین حواستون به این نکته هم باشه و دیگه اجازه ندین این افکار تبدیل به نشخوار فکری بشه و به خودتون بگین منم میتونم این نقطه ضعفم رو با تلاش و استمرار به نقطه قوت تبدیل کنم۱۱. یکی از چیز هایی که باعث انگیزه در شما میشه دریافت بازخورد مثبت از محیط و دیگران هست🥰
همه ما نیاز داریم از دیگران تایید بگیریم.مثلا تو یه کاری مهارت داری دیگران تو رو تشویق میکنن وهمین باعث اعتماد به نفس میشه که میتونین ازش تو درس استفاده کنین۱۲.و در نهایت رفیق و رقیب خودتون باشین.
بعد از هر شکستی دنبال علت باشین براش و با برطرف کردن این دلایل و تبدیل نقاط ضعف به قوت،سعی کنین هر روز از دیروز خودتون بهتر باشین و از ادامه مسیر لذت ببرینداشتن اعتماد به نفس رو میتونی با عمل کردن به قولایی که به خودت دادی تمرین کنی، اعتماد به نفس از دل یه سبک زندگی خوب بیرون میاد!
بخش دوم اعتماد به نفس در زندگی
ممنون که تا اینجا خوندین -
خودتون رو دوست داشته باشید
راه کنکور ؛ یه راه کاملا متفاوت با هر راهیه که تا حالا شروع کردی 🥴
اما جای نق زدن و یه گوشه نشستن و فکر کردن به اینکه این یه سال قرار چقدر سخت جلو بره دوست دارم این بار متفاوت به کنکور نگاه کنی .من کنکور رو ، با تمام سختی هاش یه غول زشت و بزرگ نمیبینم ؛
شاید کنکور بزرگ باشه ؛ اصلا شاید غول باشه ؛
اما از اون غول هایی که فقط ظاهر ترسناکی دارن و میتونن دوستت باشن ...
من دوست دارم اینبار کنکور رو یه راه پله ببینی ؛ که روی هر پله یچیزی منتظرته تا برداشتش کنی !
اشتباه فکر نکن منظورِ من دینی و زیست و ریاضی نیست ؛
میخوام تو این بخش راجع بِه خودتون حرف بزنم ...
من و شما دوازده سال ، پشت نیمکت هایی نشستیم که قرار بود پرورش و خودشناسی رو بهمون یاد بده اما همیشه و هر کجا صحبت هر مهارتی میشد که بلد نبودیم ؛ برمیگشتیم به همون پشت نیمکت و میگفتیم دیدی بهمون یاد ندادن؟!
آره درست میگی !
به ما خیلی از مهارت ها رو یاد ندادن ؛
اما اینو بدونید تو راه پله ی کنکور با همه ی ناملایماتش ؛ پا روی هر پله که بذاری یه بُعد جدید از شخصیت خودتو میشناسی، یه مهارتِ جدید یاد میگیری و اون سبک زندگی ای که این یک سال قراره بسازی ؛
میشه سبکِ زندگی برای ادامه ی مسیرِ زندگیت !
اصلا تا حالا به این فکر کردی که چه مهارت هایی قراره این یه سال توی تو تقویت بشن؟!
میخوام راجع به یکی از مهم ترین این مهارت ها صحبت کنیم ...
!خودتو دوست داشته باش ...
خودتو با تمام نقص هایی که داری دوست داشته باش ...
چیزی که این روزها خیلی زیاد بین دانش اموزا میبینم؛ خود تخریبیه !
آره ؛ با همون چوبی که تو ناخوداگاهت ساختی و هر چیزی که میشه رو دست خودت میزنی و خودتو نادیده میگیری و شروع میکنی به ساختن جمله هایی مثل :
من اینقدر خنگم ، که نمیتونم حتی چند تا سوال ریاضی رو درست بزنم !
من اینقدر از برنامه عقبم کلی نخونده دارم
یا
بازم که نیم ساعت خواب موندی ! این جوری دیگه روزتو خراب میکنی ؛ تو اصلا از اولم خراب کار بودی ؛ و یاداوریِ خراب کاری های تلخِ گذشته
یا
بزرگترین چوب و دشمن فارغ التحصیل ها > پارسالم همین بودم ؛ امسالم همین میشم من کلا نمیفهمم ؛ من باهوش نیستم ؛ من باز آبروی خودمو میبرم !!بسه بسه ...
بازم منتظر جمله های دیگه ای؟
خودت میدونی چقددررررر از این جمله ها روزانه داری به خودت میگی و چقدر منِ دوست داشتنی خودتو؛ تبدیل کردی به یه منی که اعتماد به نفس نداره ؛ خودشو دوست نداره و همش در حال ترسیدنه !!!
پس اولین مهارتی که قراره یاد بگیریم اینه >
خودتو دوست داشته باش ! با هر نقص و ایرادی که الان وجود داره !
من و شما خیلی قوی تر از اینا هستیم؛
اگه نقصی هست که میشه برطرفش کرد برطرفش میکنیم 🦾
اگه نقصی هست که نمیتونیم برطرفش کنیم ؛ پس میپذیریمش و نقشه های دیگمونو میچینیم ...
به همون اندازه ای که دنیا برای تو دست انداز گذاشته؛
میتونیم نقشه بچینیم تا یجوری از روی این دست اندازا رد بشیم که آب تو دلت تکون نخوره ؛
فقط قبلش باید یادت باشه !
که خودتو دوست داشته باشی و امسال بیشتر از همیشه مراقبِ خودتون باشید
پس از امروز که با همدیگه صحبت کردیم ؛
هر جایی که خواستی با چوب خودتو بزنی ،
مچ خودتو بگیر و به خودت بگو درستش میکنیم
بگو ببینم، شما خودتو چجوری با چوب خودت میزنی؟[این غولی که دارم بهت میگم ؛ همون غول چراغ جادوعه ... چشماتو ببند و آرزو کن و فقط بهترین خودت باش ؛ سالِ بعد که چشماتو بازی کردی ؛ غولِ چراغ جادو ثمره ی تک تک روزایی که تونستی بهترین باشی رو برات برآورده میکنه]
بخش سوم خود را دوست داشتن
انشالله تو وقت مناسب راجع به آزمون هم صحبت میکنم
تو قسمت مشاوره کنکوری درباره ی نحوه ی آزمون چندبار مطالب گذاشتم اونا رو هم حتما بخونید -
سلامی به گرمای هفته کنکور
میخوام ببرمتون به آینده
پس توی این سفر همراهم باش️فرض کنید این هفته جمعه کنکور اصلی تونه
بذارید بهتون بگم چند ماه دیگه در چنین روزی که تا کنکورتون فقط سه چهار روز وقت دارید چه چیزهایی توو ذهنتون قطعن میاد1)وااای واقعن فقط ۴ روز مونده تا کنکور که این همه سال بهش فکر و
براش تلاش میکردم...-
وااای روی بعضی مباحث تسلط ندارم و بعضیا رو نخوندم؛ اونا رو چیکار کنم...
-
کاشکی بیشتر وقت داشتم که تست بزنم. هنوز کلی تیپ تست یاد نگرفته دارم که...
-
حس میکنم همه مطالب حفظی از ذهنم پریده
خدایا کاری کن کنکورمونو مثل سال 99 عقب بندازن منم برم حفظیات رو مرور کنم🥲 -
اگه سر کنکور حالم بد بشه چی
الان حس میکنم گلوم یکم درد میکنه
صبح کنکور دیر بیدار شم چی؟️
اگه میخای این چیزها در یک هفته مونده به کنکورت تو ذهنت نیاد و یا کمتر بیاد، با من همراه باش تا بهت بگم
1) کنکور یک آزمون ماورایی نیست. مثل همین آزمونهای آزمایشی هستش که میدی؛ ولی اسمش کنکوره و با ترازتون انتخاب رشته میکنید. پس نگران نباش دوست من️
2) خبر خوب🥳 از الان بیش از 5 ماه فرصت داری. کم نیست؛ زیاد هم نیست. خب استفاده کن دوست من. تا کِی میخای بگی بعدن درستشون میکنم...
3) انواع و اقسام تست هارو تا روز کنکورت بزن تا حسرتی واست نمونه.اگه تجربه ی چند سال پشت م رو بخوام بگم تستای کنکور بزنید تا تستای تالیفی یه منبع داشته باشید که سوالاش خیلی زیاد نباشه و بیشتر سوالات کنکور داشته باشه کلا هم اینو بدون که هر چقدر تست بزنی کمه و باز هم تست نزده وجود داره. ولی وسواسی نباش
4) مرور رواز الان به بعد خیلی جدی بگیر. چون نداشتن مرور یعنی فعال کردن پاک کردن خودکار history و data یادگرفتهها به صورت پیش فرض بعد چند روز!
5) این موارد که بعنوان مثال آوردمشون، مثل ویروس کامپیوتری هستن که نزدیک کنکور دچارش میشین و همونطور که میدونید ویروس گرفتن کامپیوتر باعث افت سرعت و راندمان سیستم، و گاهی موجب لود نشدن اطلاعات ذخیره شده قبلی میشه. پس با توکل به خدا، حفظ روحیه و اجرای کامل برنامه درسی تا جایی که ممکنه، خودتونو به آنتی ویروس اعتماد به نفس مجهز و از تفکرات منفی(همون ویروسهای ناخواسته) دوری کنید
امیدوارم کنکورتون رو بترکونید
یکم این بخش شاید راجع به اعتماد به نفس حرف نزدم ولی واجب دونستم بگم
•بخش چهارم
kosar.ab -
-
kosar.ab
سلام
این توصیفت دقیقا خود خود منه من تا شب قبل از کنکور میگفتم هیچی بلد نیستم اگه نتونم جواب بدم چی تو تمام سال کنکورم میگشتم رشته برا رتبه رنج ۵.۶ هزار پیدا میکردم
و همیشه فکر میکردم من بلد نیستم چون وقتی میخواستم برا یکی مطلبیو توضیح بدم کامنت فکر کنم شاید مطمئن نیستم میخوای از یکی دیگهام بپرس میذاشتم
این احساس خیلی بده سعی کن هرچه قدر زودتر ازش دست بکش نمیدونم مشاورا میگن کمال گرایی خیلی بده
بذارش کنار. این حس باعث میشد من تو تحلیل آزمونم ضعیف باشم و تست هم کم بزنم. راندمان و سرعتتو ببر بالا و فکر میکنم این لیست خونده نخونده نوشتناتو یا واقعی بنویس و به سه بخشش کن نخونده خونده احتیاج به تمرین بیشتر که دیگه باز نخوای برا خونده ها وقت بذاری اول برو سراغ نخونده هات بقیه اش رو با مرور حل کن. و تو آزمون آزمایشی از خطا کردن نترس فکر کن یه بار بخواد حراب شه این ریسکو بپذیر و هر سوالی مطمئنی جواب بده یا خراب میشه یا عالی حداقل دستت میاد حسرت نمیخوری چرا اونایی که بلدمو بی جواب میذارم -
ممنونم بابت کمکت، درست میگی…
و میگی لیستو به سه قسمت تقسیم کن…خونده ها
نخونده ها
نیاز ب تسلط بیشترمن همرو میندازم تو نیاز ب تسلط بیشتراصلا دست خودم نیست، حتی اون درسو ۱۰۰ بزنم میگم خب من تو این ازمون صد زدم، یکم بگذره مطمئنا فراموش میکنم تیپ تستو… پس نباید بگم ب این مبحث مسلطم… بنظرم هیچکی به اندازه من نیست در این مورد..
-
kosar.ab
خب این کار اشتباهه میدونی یه حالت وسواسی به خودت دادی تو این زمینه
یعنی بیا قبول کنیم که تو کنکور هیچکس هیج وقت رو صد درصد مطالب تسلط صد درصدی که نداره.
اشکال نداره اصلا بنویس تو نیاز به تمرین بیشتر ولی بهشون توجه نکن اول برو سراغ اصلا نخوندههات و اونارو بخون وقتی همه چیو یه بار بخونی بعدش دیگه انقدر تست میزنی که مسلط میشی اصلا بذار تا روز قبل کنکور همه چیت تو لیست نیاز به تمرین بیشتر بمونه ولی نذار این تفکر روند کارتو کند کنه -
مثلا مثلثات تو چهار هفته تست زدم، و درصدم ت ریاضی با اینکه یک ماه تمرین کردم پایین اومد و بالاتر نرفت
من اینو جز نخونده ها در نظر میگیرم، چون میگم یک ماه تمرین کردم و تست زدم، نکنه اون تایم جمع بندی و ایستگاه جبرانی که دو هفته ای تو اون تایمم نتونم ب تسلط برسم…
-
kosar.ab
بین تست ها معمولا اونی درست درمیاد ک فک میکنی اشتباه و دو دل هستی تو انتخابش من خودم چندین بار قبلا اینجور شدم مثلا موقع تست زدن درسته میگفتم این گزینه ولی ب گفته خودم اعتماد نمیکردم و ی گزینه دیگه میزدم و در آخر اشتباه:)بعدش چقد حرص میخوردم آخه چرا وقتی من میگفتم اون گزینه ولی ب گفته خودم اعتماد نداشتم و دس آخر خراب کردم -
kosar.ab
خب به جای اینکه بیارش تو نخونده ببین ایراد کار کجا بوده آزمون تحلیل کن ببین اگه این سوالو غلط زدم یا نزده گذاشتم واسه سرعت کممه خلاقیت حلشه فرمولش یادم رفته با هر کدوم این علتا باید یه جور رفتار کنی نه که بگی خب از اول میخونم متوجه منظورم شدی؟