معنی شعر.قرابت
-
سلام میشه معنی ایناییو که مینویسم بگین،؟
1برآنچه میگذرد دل منهکه دجله بسی/پس از خلیفه بخواهدگذشت ازبغداداین یکی منظور از مصرع دوم چیه؟
2میترسم از خرابی ایمان که میبرد/محراب ابروی تو حضورنماز من3باد خاکی ز مقام تو بیاورد وببرد/آب هر طیب که در طبله ی عطاری هست(طبله یعنی صندوقچه)
4شکوه سلطنت و حسن کی ثباتی داد/ز تخت جم سخنی مانده است و افسر کی(افسر کی یعنی تاج پادشاهی)
تواین بیت دوان ینی چی؟؟؟معنیشو نمیخام
5سرانجام گفت ایمن از هر دوان /نگردد مرا دل نه روشن روانمنظوربیت بعدی چیه؟؟
6اسمان کشتی ارباب هنر میشکند/تکیه آن به که براین بحرمعلق نکنیم7گویند تمنایی از دویت بکن سعدی/جزدوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
خیللللللی ممنون
-
1-به چیز هایی که گذرا هستند دل نبند.چون دجله هم بعد از مرگ خلیفه باز از بغداد میگذرد
مفهومش میشه به چیز های فانی و گذرا دل مبند( از جمله آدم ها)
2-نگرفتم چی گفت خخخ ولی فکر کنم منظورش اینه که ابرو های تو که مثل محراب هستند حضور قلب من در نماز را از بین میبرد یعنی همش به فکر تو هستم حتی تو نماز
3-میگه که باد یکمی گردو خاک از مکان تو اورد و بعدش برد.و ابروی هر چه خاک که در عطاری هست رو برد منظور خاک های درمانی هست فکر کنم.یه همچین چیزی
4-اینم میگه شکوه و عظمت و اینا باقی موندنی نیست فنا رفتنی است.جو گیر نشوی یه وقت
5-نمیدونم
6-عجب بیت خفنی اینا رو از کجا گیر اوردید؟؟؟منظور شاعر اینه که آسمان رو به دریایی تشبیه کرده که کشتی رندترین ها رو هم میشکنه و چه خوب است که به این دریا تکیه نکنیم.یه همچین چیزی فکر کنم
7-به سعدی میگند از دوست تنمای یه چیزی بکن اونم میگه از دوست به جز خودش رو تمنا نمیکنم(عجب عشقی خخخ ادم دلش میخواد یکی مث سعدی بشه براش خخخخخخخ) -
ازقرابت معنایی هامون سبطی
-
مرسی واقعاا
-
-
دل نبستن به دنیا و ناپایداری دنیا
-
یعنی میترسم که ابروهای یار ( که شبیهه محراب نماز هست ) ایمان من رو از بین ببره و حضور قلب نمازم رو از من بگیره
-
یعنی خاک کوی تو انقدر شفا بخشه که آبروی تمام دارو و درمان ها رو برده و اونها رو بی ارزش کرده
-
ناپایداری و بی ثباتی دنیا رو میگه
-
دوان نیست ! " هَردُوان " درسته یعنی هردوتا. بیت رو بَد خوندید !
-
باز هم منظورش ناپایداری دنیاست. میگه بهتره که به این دنیای ناپایدار و بی وفا تکیه نکنیم!
-
مفهوم بیت " از دوست فقط دوست را خواستن " هستش.
-